بسطامی را پس مرگ به خواب دیدند، گفتند: حال تو؟
گفت: مرا گفتند: ای پیر! چه آوردی؟
گفتم: درویش به درگاه ملک شود، وی را گویند: چه خواهی؟ نگویند: چه آوردی؟
از طبقات الصوفیه
شیخ الاسلام گفت که مریدی پیش ابوالقاسم مروزی شد، از وی دستوری خواست، که به سفر شوم؟!
پیر گفت: چرا می روی؟ گفت: آب که نرود تیره گردد.
پیر گفت: دریا باش که نرود، تیره نگردد!
از طبقات الصوفیه
ابوالقاسم دمشقی گوید: ابوعلی رودباری را پرسیدند که، چه گویی اگر کسی از این ملاهی1 سماع کند2 و گوید: مرا حلال است، که من به درجه ای رسیده ام که اختلاف احوال اندر من اثر نکند.
گفت: آری، برسید، ولکن به دوزخ.
---------------------------
1ـ جمع ملهاة؛ آلات لهو و لعب؛ در اینجا مجازاً موسیقی
2ـ گوش کند
از ترجمه رساله قشیریه
شبلی ـ رحمه الله علیه ـ گفت: آن خواهم که نخواهم.
شیخ ابوالحسن خرقانی گفته است: آن هم خواستی است!
از منتخب نورالعلوم